موضوعات وبسایت : دینی و مذهبی
سوالات امتحان آیین نامه رانندگی
تست شخیصت شناسی

طلسم برای طی الارض

نویسنده : Ramin | زمان انتشار : 29 بهمن 1400 ساعت 23:52

سلام دوستان عزیز همتنطور كه در توضیح علم ریمیا گفتم یكی از عجایب این علمطى‏الارض می باشد . 

تست شخیصت شناسی
سوالات امتحان آیین نامه رانندگی

طى‏الارض را اینطور می توان تعریف كرد : 

1- نزدیك شدن مكان‏ها به یكدیگر.2- تجدد امثال یعنى ارسال صورتى به مكانى كه اراده مى كند.3- اعدام و ایجاد، یعنى در یك مكان وجود عینى خود را نابود و همان زمان در مكان دیگر ایجاد  كرد. این قدرت را خدا به پیامبران و ائمه و بعضى از اولیاى الهى عنایت كرده است. دیگران هم با اجازه یا به دستور و یا همراه با اولیاى الهى مى توانند طى الارض كنند، البته چنین افرادى مسئله را پنهان نگه مى دارند و به كسى نمى گویند مگر با اذن الهى و براى هدایت شخصى یا امر دیگر.اگر انسان روحش را از آلودگى‏ها و تعلق‏ها پاك ساخته و خود را به اصل و حقیقت وجود خویش برساند، یعنى روح خدائى را در خود زنده كند ، ممكن است به این مقام نائل آید.ممكن است پاك كردن نفس از آلودگى، شرط لازم براى رسیدن به این مقام باشد، ولى شرط كافى براى آن نباشد. عارفان معمولاً به سالكان در این راه سفارش مى كنند كه در درجه اوّل از محرّمات اجتناب كنند و واجبات را انجام دهند. در درجه بعد آنان را به انجام دادن مستحبات و اجتناب از مكروهات توصیه مى كنند.این كار نیاز به مداومت جدى و ریاضت شرعى دارد و باید زیر نظر اساتید واقعى عرفان قرار گیرد، زیرا در این باب مدعیان طى الارض زیاد هستند.قرآن مجید طى الارض را براى یكى از نزدیكان با ایمان و دوستان خاص سلیمان به نام آصف بن برخیا ذكر كرده كه توانست تخت بلقیس را به یك چشم به هم زدن حاضر كند. قرآن مجید درباره او مى فرماید: «كسى كه دانشى از كتاب داشت، این كار را انجام داد».بسیارى از مفسران گفته‏اند: این مرد با ایمان از اسم اعظم الهى با خبر بود. البته منظور از آگاهى بر اسم اعظم، تخلّق (آراستگى) به آن اسم و وصف است، یعنى انسان از نظر آگاهى و اخلاق و تقوا و ایمان آن چنان تكامل یابد كه مظهرى از آن اسم گردد.این تكامل معنوى و روحانى (كه پرتوى از آن اسم اعظم الهى است) قدرت بر این كار را فراهم مى كند.براى توضیح بیشتر این بحث مراجعه كنید به كتاب مهرتابان از علامه محمد حسین طباطبایى، ص 177 - 186.به نظر من توسط علم لیمیا (طلسمات) می توان این كار را انجام داد البته به كمك طلسماتی طاقت فرسا .من در كتابی خطی طلسم (( طی المنازل مساوی )) را دیدم كه توسط آن می توانستید این عمل شگفت را انجام دهید . بررسی دقیق تر طی الارض:   در قرآن :بسیاری از صاحبنظران در اسلام، طی الارض را ریشه در آیات ۳۸-۴۰ از نمل میدانند:    ۳۸: سلیمان گفت، «اى بزرگان، كدام یك از شما مى توانید كاخ او (ملكه سبا) را براى من بیاورید، قبل از اینكه آنها به عنوان تسلیم شدگان به اینجا برسند»         ۳۹: یك عفریت از جن ها گفت، «من مى توانم قبل از اینكه تو بایستى، آن را نزد تو بیاورم. من قدرت كافى براى انجام این كار را دارم.»         ۴۰: آن كسى كه از كتاب علم داشت گفت، «من مى توانم تا چشم بر هم زنى آن را نزد تو بیاورم.» هنگامى كه او (سلیمان) آن را جلوى خود مستقر دید گفت، «این رحمتى است از جانب پروردگار من، كه با آن من را امتحان مى كند، تا نشان دهد كه من سپاسگزار هستم یا ناسپاس. هر كسى كه سپاسگزار باشد به نفع خود سپاسگزار است و اگر كسى ناسپاس شود، پس پروردگار من به او نیازى ندارد، محترم ترین.»     در این آیات اعتقاد بر این است كه شخص در آیه سوم همان آصف ابن برخیا است، كه مقام پیامبری نداشت. حدیثی از جعفر صادق انتقال تخت ملكه صبا را توسط عاصف با «طی الارض» بیان كرده است و حدیث دیگری از محمد باقر قدرت عاصف بن برخیا را به دانش وی از اسامی خداوند نسبت میدهد:
    اسم اعظم خداوند، هفتاد و سه حرف است. آصف بن برخیا فقط یكی از آن حروف را میدانست كه توانست زمین را درهم نوردد و قبل از یك چشم بر هم زدن، تخت بلیقس را از سرزمین سبا نزد سلیمان حاضر سازد؛ و ما ائمّه معصومین هفتاد و دو حرف از آن را میدانیم. یك حرف را هم خداوند به خودش اختصاص داده و تنها نزد اوست   

 مفاهیم طی الارض در غرب :مفاهیم موازی و مشابه با آنچه كه در اسلام طی الارض نام دارد را میتوان در غرب نیز مشاهده نمود. بطور نمونه در گزارشی در سال ۲۰۰۴ به نیروی هوایی ایالات متحده آمریكا، دكتر اریك دیویس (به انگلیسی: Eric W. Davis, Ph.D) به این سازمان نظامی توصیه كرد كه نظریهٔ p-Teleportation را بررسی كنند. در تعریف این پدیده نوشته شده:    انتقال انسان یا اشیا بی جان با توسل به نیروهای ذهنی     در سال ۲۰۰۸ نیز فیلم Jumper حاوی مضامین انتقال با صرف اراده، توسط هالیوود نیز به نمایش در آمد.از دید تصوف :در برخی مكاتب تصوف، به طی الارض، «طی المكان» نیز گفته شده. در رساله قشیریه، اینگونه كرامات فقط مخصوص «اولیا الله» دانسته شده اند، و بر خلاف معجزات پیامبر، اكتسابی و غیر دعوی میباشند.سخن از طی المكان و كرامات در كتب عرفانی بسیار به میان آمده، كه بطور نمونه می توان به روایات ابوسعید ابوالخیر  و یا طریقت مولانا و یا داستانهای منتسب به حضرت خضر در این باب اشاره نمود. و گزارشهای زیادی در این میان میتوان در ادبیات تصوف دید. بطور نمونه ادریس شاه و رابرت گریوز (به انگلیسی: Robert Graves) وقایعی را روایت میكنند كه در آن اعضای صوفیان عظیمیه «همانند شیخان قدیم همزمان در چند مكان حضور داشتند.» و یا روایات دیگری را میتوان در تذكرة الاولیا منتسب به عطار نیشابوری، و یا نوشته های ابن عربی و روایات بایزید بسطامی یافت.با اینحال، در این نوشته ها، اولیا الله، صاحبان این قدرت، كسانی اند كه بر مردم پوشیده اند، و حتی خود از یكدیگر بی خبرند.در مكاتب شیعه :در اصول كافی نیز سخن از طی الارض نیز به میان آمده، و اسناد مكتوبی در باب طی الارض امامان شیعه در تاریخ و مهدی موعود نیز موجود است . مفاهیم فلسفی كرامات و طی الارض را میتوان در نوشته های سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی، علامه طباطبایی، و ملاصدرا نیز با تعابیر مختلف جستجو و یا مشاهده كرد.در مكاتب یهودی :طی الارض مفهومی است كه در مكاتب عرفانی یهودیان نیز با نام (به انگلیسی: Kefitzat Haderech) و (به عبری: קְפִיצַת הַדֶּרֶךְ) نیز دیده شده است.طی الارض به امر امام هادی علیه السلام شخصی به نام اسحاق كه شغلش خرید و فروش گوسفند بود می گوید: برای امام هادی علیه السلام گوسفندان فراوانی خریدم. امام دستور فرمود به منطقه‌ای بروم و گوسفندان را میان عده‌ای تقسیم كنم. من هم دستور امام را اجرا كردم. سپس از امام اجازه خواستم به بغداد برگردم. آن روز، روز ترویه (هشتم ماه ذی حجه ) بود. امام فرمود:«فردا را كه روز نهم ذی حجّه و روز عرفه است پیش ما بمان. آن‌گاه به بغداد بازگرد.»روز عرفه در خدمت امام ماندم و شب عید قربان را در یكی از اتاق‌های منزلش خوابیدم. سحرگاهان امام تشریف آورد و فرمود:«ای اسحاق برخیز.» من برخاستم، و همین كه چشم خود را باز كردم دیدم در بغداد، مقابل در خانه ام ایستاده‌ام. وقتی دوستانم به دیدارم آمدند به آنها گفتم:«روز عرفه (نهم ذی حجّه) را در سامرّا بودم و اكنون كه عید قربان (روز دهم ذی حجه) است در بغداد هستم.» و هیچ‌یك از دوستانم باور نمی‌كردند.(بحارالانوار)

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟




ارسال نظر

نام


ایمیل


نظر