بیا مسافــــــــــــــــر غریب صحرا
قشنگ ترین یوسف زهرا
گریه کن این روز و شب ها
بیــــــــــــا
ای همه ی کار و کَسِ ما
یه نیم نگاه تو بسِ ما
خوش اومدی به مجلس ما
بیــــــ ـــ ــ ـــ ـــ ـــ ــ ــا
ما رو برای گریـــــــــــــــــــــــه
کنار خود سَوا کن
سینه زنِ حسیـــــــــــــن رو
از کربلا دعا کن
در به درم یه عمره
برای یک نشونتــــــــــــــــــــ
تو روضه ها می گردمـ
پی نشونِ خونت
آقایِ من کجــــــایی؟!
ببیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن
صدقه ی سرت آقا جون
چه سفره ای پهن برامون
صدات میاد تو روضه هامون
آقـــــام
جمعه ی اول محــــــــــــــرم
قدم بذار رو چشم ما هم
بیا برای ما بده دم
آقــــــــــــــــام
اگه میشه نیایی
شب علی اصغر
گمون کنم جلو در
نشستی پیش مادر
باید خودت بخونی
روضه ی قطح آبُ
شرم دلِ عموتو
داغ دلِ ربابُ
پینوشت:
1. این روضه با صدای حاج محمود کریمی را از اینجا دانلود کنید و دلتنگـــ تر برای روضه ی ارباب بشید
2. رمضان و محرم دو ماه ای است که در اون آرامش عجیبی هستــــ رمضان رفت و مشتاق محرمی هستم که شاعر میگه
شعبان ولی حریفـــــ مُحَرم نمی شود
دلتنگ شال عزای اربابم...
3.ایمیل وارده:
در ضلع شرقی مسجد جامع بازار تهران غذا فروشی داشت.
مرحوم حاج میرزا احمد عابد نهاوندی معروف به« مرشد چلویی»
روی تابلوی بالای دخل مغازه اش نوشته شده بود:
« نسیه و وجه دستی داده می شود، حتی به جنابعالی به قدر قوه»
مرحوم مرشد در جلوی آشپزخانه ای که ایستاده بود، گفته بود کسانیکه میخواهند غذا بیرون ببرند، هدایت کنید تا از نزد او بگذرند چون بیشتر کسانی که غذا بیرون میبردند، بچه ها و نوجوانانی بودند که برای کارفرمایان وصاحبان مغازه های بازار غذا میگرفتند و میبردند و خودشان از آن غذا محروم بودند. مرحوم مرشد کودکی که با ظرف غذا در دست، نزد او میآمد قدر پلوی زعفرانی روی بادیه او میریخت و ظرف را کامل میکرد و بعد تکه کباب یا لقمه گوشت یا اگر تمام شده بود، ته دیگی زعفرانی داخل روغن میکرد و دهان آن پسربچه یا نوجوان میگذاشت!
و همینطور فقیران و مسکینان صفی داشتند که از داخل راهرو شروع میشد و به اول سالن مغازه ختم میگشت.افراد فقیری که معمولاً عائله مند بودند و بعضی مورد شناسایی مرحوم مرشد قرار داشتند، هر روز میآمدند و به نسبت تعداد عائله خود غذای رایگان و خرجی یومیه میگرفتند.
این شعر از آن مرحوم است:
کو آن کسی که کار برای خدا کند؟
بر جای بیوفائی مردم وفا کند
هرچند خلق سنگ ملامت بر او زنند
بر جای سنگ نیمه شبها دعا کند
و نتیجه ی این ایمیل منو یاد حرف شاگرد آیت الله جوادی آملی (حفظه الله) انداخت که میگفتند آخر همه ی این درس و بحث ها میخواد بگه عبادت به جز خدمت خلق نیست...
4.حضرت آیت الله امجد (حفظه الله) شب های قدر امسال میگفتند وقتی دلت میگیره و میخوای با خدا حرف بزنی فقط این چند زمزمه رو بکن و با خدا بگو:
پریشانم پریشانم پریشان... پشیمانم پشیمانم پشیمان...
5.دلنوشت:
دیری است دلم چشم به راهت دارد
ای عشق سری به خانه ی ما نزدی
6. وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِي وَلْيُؤْمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ (186بقره)
7.سالگرد بازگشت آزادگان عزیز مبارک...
ای نخل های سوخته! ای دشت های دور
دیگر از آب بوی شفاعت نمی رسد
با ما که بی نصیب تر از خاک تشنه ایم
دیگر صدای سرخ شهادت نمی رسد
8. بی سر و سامان تو ام یاحسیـ ـ ـ ـ ـ ـ ــین (ع)
9.
عـــرق کهنه ی شــیـراز مـرا مـسـت نــکــرد
چـای روضــه اربــابــــ زمــیــن گـــیــرم کــــرد
10.دلتنگ ناحیه ی مقدسه ای سخت سنگین ام...
آخر. ربط این پینوشت ها تنها در دل من است (گاهی موقع ها انقدر تو ذهنم پینوشت هست و دوس دارم بنویسم... امشب هم از اون موقع ها بود...)
نوشته شده در ۱۳۹۲/۰۵/۲۷ ساعت 0:53 توسط زینب حیدری |