شما میتونید این رو بواسطه یه بزرگتر به پدرایشون برسونید چراکه یکی از راهای راضی کردن خانواده استفاده از افرادی است که روی وی نفوذ دارند...
مخالفت پدر پسر برای ازدواج
سلام.دختری هستم 24 ساله.حدود 1/5 سال هست که با پسری که 2سال از خودم بزرگ تر هست تو دانشگاه آشنا شدم.مادر من و خانواده ی ایشون در جریان آشنایی ما بودند در این مدت.ایشون وقتی موضوع رو به مادرشون گفتن استقبال کردن و قرار شد که مادرشون به پدرشون اطلاع بدن.متاسفانه پدرشون حدود 9ماه ماموریت رفتن و این قضیه 9ماه عقب افتاد.حالا که از سفر برگشتن مخالفت می کنن و دلیلشونم فقط و فقط اینه که من غریبه ام.ایشون معتقدن که فقط باید از فامیل و آشناها دختر بگیرن.حتی نمی دونن که من کیم،خانوادم چه کارن:( فقط میگن نه:( مام که فکر نمی کردیم همچین وضعیتی پیش بیاد شدیدا به هم وابسته شدیم :( تورو خدا کمکم کنید زندگیمو تحت تاثیر قرار داده..
از اون موقع تا حالا پدرشون بهشون 10 روز فرصت دادن که اون آقا پسر تو این بازه ی زمانی دنبال خونه بودن که مستقل شن اما من مخالفت کردم چون پولی دست پدرشون دارن متعلق به خود اون آقا پسره و اگه ایشون از اون خونه بیان بیرون حتی اونم نمی تونن پس بگیرن.قبل از اینکه مهلتشون تموم شه پدرشون اومدن و تهدید کردن که "فکر کردی می زارم بری بگیریش؟اگه ولش نکنی میرم دم در خونشون و آبروشو جلوی باباش میبرم"عین جملاتشون رو نقل قول کردم.حالا دیگه علنا میگن که دلیل من فقط اینه که ایشون رو نمیشناسم و با هر کی که من میگم باید ازدواج کنی.اینم بگم که یکی از دوستان پدرشون مارو تو خیابون دیدن و همین به عصبانیت پدرشون بیشتر دامن زده.واقعا شرایط سختیه.من موضوع رو با مادرم در میون گذاشتم و از ایشون یکم بیشتر مهلت خواستم.ایشون با اینکه خیلی ناراحت و عصبی شدن اما با توضیحاتی که بهشون دادم قبول کردن که یکم دیگه به اون آقا پسر مهلت بدم.لطفا کمکم کنید.این قضیه به نظر من و اون آقا پسر فقط یه لجبازی وخود خواهیه که دودش تو چشم همه ی ما میره:(((لطفا اگه چیزی به ذهنتون میرسه که پدرشون راضی بشن به من بگید.مرسی
جواب
باسلام یکی از دلایلی که میگیم دوستی قبل از ازدواج خوب نیست همین مشکلی که شما دارید است چرا که وابستگی پیش میاره وممکنه خانوادها راضی نشن .خب بگذریم اما اینکه گفتید میگن شناختی از شما ندارن ،مشکل ناشناخته بودن رو میشه با تحقیق حل کرد شما میتونید این رو بواسطه یه بزرگتر به پدرایشون برسونید چراکه یکی ازراهای راضی کردن خانواده استفاده از افرادی است که روی وی نفوذ دارند دوم اینکه پسر میتونه طوری وانمود کنه که به شما وابسته شده ونمیتونه از شما دل بکنه شایدپدرش ازروی دل سوزی با این قضیه کناربیاد مثلا (تولا ک خودش باشه یه مدت جلو چشم باباش گوشه نشینی کنه)و... اگر بازم نشد وخواستید بدون رضایت پدر ازدواج کنید باید در نظر داشته باشید که دیگه از کمکها ی مالی ومعنوی خانواده پسر محرومید وباید خانوادتون به شما کمک کنن ومحمل گرمی برای شما باشند وبتونن جای خالی خانواده پسر رو برای شما پرکنن وهمچنین پسر توان مستقل شدن رو هم از لحاظ مالی وهم از لحاظ فکری واجتمای داشته باشد وهمچنین منتظر نگاهای چپ فامیل هم باشید چون بلاخره در هرصورت همه میفهمن که شما بدون رضایت ازدواج کردید ممکنه شمارو تحقیر کنن که بدون رضایت پدر ازدواج صورت گرفته است وهچنین اگربین شما مشکلی پیش بیاد حتما وقتی پدر همسرتون خبردار بشن همین مشکل رو عین پتک توسرتون میکوبه که منکه گفتم این ازدواج نباید صورت بگیره اما همه ی اینها به خودتون بستگی داره اگه میتونید تحمل کنید که خوبه وباید خودتون رو برای مواجه شدن با این مشکلات آماده کنید وگرنه بایدقید ازدواج بدون رضایت رو بزنید
نکته آخر اینکه اگر ایشون نتونست پدرشون را راضی کنه و امکان اینکه خودش شخصا اقدام کنه هم وجود نداشت باید سریعتر به این ارتباط پایان دهید چون ممکنه مدتها به امید ازدواج عمرتون را تلف کنید و در نهایت ازدواجی هم صورت نگیرد
موفق باشید
این سایت با نظارت اداره تبلیغ اینترنتی معاونت تبلیغ حوزه های علمیه فعالیت نموده و تمامی حقوق متعلق به این اداره می باشد.