تنظیم و ویرایش: سایت حرف آخر
أین معز الاولیاء و مذل الاعداء / أین جامع الکلمه علی التقوی / أین باب الله الذی منه یوتی / أین وجه الله الذی یتوجه الیه الاولیاء / أین السبب المتصل بین الارض و السماء / أین صاحب یوم الفتح و ناشر رایه الهدی / أین مولف شمل الصلاح و الرضا
کجاست آن که عزّت بخش یاران و دوستان، و خوار کننده دشمنان است؟ / کجاست آن که همه امور را بر محور تقوی جمع می کند؟ / کجاست آن که باب خداوند است که مردم از آن باب بر خدا و رحمت و رضوان پروردگار وارد می شوند؟ / کجاست آن جمال و وجه الهی که اولیا خدا به آن روی می کنند؟ / کجاست آن وسیله (ارتباط) میان زمین و آسمان، آن پیوند میان فرش و عرش؟ / کجاست آن پرچمدار روز فتح و پیروزی، و برافرازنده پرچم هدایت؟ / کجاست آن آقایی که وحدت بخش جامعه صلاح و برطرف کننده پریشانی و خشنود کننده دلهاست؟
پرچمدار هدایت
در فرازهای قبلی دعا که با کلمات «أین» آغاز می شد، صحبت از قلع و قمع، ریشه کنی و درهم کوبیدن دشمنان بود و این فراز زبان کلام «امام (ع)» از حماسی، تخریبی و مبارزاتی باز هم به امیدواری و سازندگی تبدیل می شود. درحالی که ثمره ظهور و قیام حضرت «عج» را بیان می کند، نتیجه اقدامات را این گونه عنوان می نماید: «کجاست آن که عزّت بخش یاران و دوستان، وخوار کننده دشمنان است؟» أین معز الاولیاء و مذل الاعداء.
جهان در تب ستمگری ها، گرفتاری ها، جنگ ها و خونریزی ها می سوزد. از هر سوی امواج سهمگین فتنه ها و بلا بپا خاسته و تاریکی های جاهلیت سایه شوم خود را بر همه جا گسترده است. گرگ ظلم بر حلقوم مستضعفان و دوستان خدا چنگ افکنده، از هر کوی فریاد بی عدالتی ها و محرومیت ها و… بگوش می رسد. و از هر سوی ناله ی مدد خواهی، التماس و کمک شنیده می شود. آیا این شام تیره، سحری خواهد داشت؟ آیا محرومان را دادرسی هست؟ و آیا مظلومان را منتقمی نیست؟ مگر عزّت از آن مسلمانان و دوستان خدا نیست؟ تفرقه و جدایی تا کی؟
پاسخ همه این پرسشها را می توان از جمله نورانی «أین معز الاولیاء و مذل الاعداء» شنید که عزّت مسلمین و اولیا خدا و خواری و شکست دشمنان همه به دست حضرت مهدی (عج) خواهد بود.
و خداوند اراده کرده است مستضعفان و دوستان، به عزّت واقعی خود برسند و دشمنان خدا ذلیل و خوار شوند.
چند نکته پیرامون عزّت
حقیقت عزّت چیست؟ آیا چیزی جز شکست ناپذیری است؟ اگر چنین است عزّت را در کجا باید جستجو کرد؟ چه چیز می تواند به انسان عزّت بدهد؟ عزّتی که او را از خضوع، تسلیم و سازش در برابر طاغیان و یاغیان باز دارد؟ عزّت و قدرتی که هرگز اسیر شهوات نشود و در برابر هوا و هوس سر فرود نیاورد. قدرتی که در برابر زر و زور نفوذ ناپذیر باشد.
این عزّت همان «ایمان به خدا» و ارتباط با منبع اصلی قدرت و عزّت است.
ساحران و دنیا پرستان معاصر فرعون، نیرنگ های خود را به نام و عزّت فرعون آغاز می کردند. و قالوا بعزة فرعون انا لنحن الغالبون؛ گفتند: به عزّت فرعون سوگند که ما پیروز شدیم. (1) اما به فرمان خدا، از عصای چوپانی موسی (ع) شکست خوردند. آنها از این نکته غافل بودند که عزّت همواره از علم و قدرت سرچشمه می گیرد و طاغوت ها علمشان ناچیز و در نتیجه قدرتشان اندک است و کاری از دستشان ساخته نیست. آنها هنگامی که از زیر پرچم ذلّت بار طاغوت زمان فرعون بیرون آمده و با ایمان به خدا در سایه توحید قرار گرفتند، چنان نیرومند شدند که سخت ترین تهدیدهای فرعون در آنها مؤثر نیفتاد. دست و پا و جان خویش را عاشقانه در راه خدا دادند، شربت شهادت نوشیدند و شکست ناپذیری خود را در برابر زر و زور نشان دادند. آنها نشان دادند که عزّت و قدرت، از آن خداست: (فان العزة لله جمیعا) (2) و همه عالم در پیشگاه عظمتش فروتن و خاشعند؛ یا من ذل کل شی ء لعزّته (3) و همچنین اولیای الهی و دوستان خدا نیز به خاطر ارتباط با او عزیز بوده و از او کسب عزّت نموده اند؛ (و لله العزة و لرسوله و للمومنین) (4).
در عصر حکومت مهدی (عج) اوج عزّت اولیا و دوستان خدا و اوج ذلت و خواری دشمنان خداست. در این باب امام باقر (ع) می فرماید: «گویا می بینم اصحاب حضرت قائم (ع) مشرق تا مغرب زمین را در تصرف دارند. و هیچ حیوانی – حتی درندگان و پرندگان – نیست مگر آنکه در فرمان ایشان باشند و بر هر زمین و گیاهی عبور نمایند افتخار به مرور ایشان می نمایند.» (5)
امام صادق (ع) نیز در ذیل آیه شریفه 33 از سوره توبه فرموده اند: «معنای آیه و تأویل آن بخدا قسم ظاهر نشده و نمی شود تا وقتی که قائم ما قیام نماید، که در آن زمان نه کافری باقی ماند و نه مشرکی حتی اگر زیر سنگی پنهان شود، صدا از سنگ بر آید که ای مؤمن، کافری به زیر پنهان شده مرا بکشن و او را بقتل برسان». (6)
از بلاهای بزرگ که متأسفانه بسیار فراگیر شده بلای اختلاف کلمه است که هر کس به هوای خود سخنی می گوید و شعاری می دهد دعوت های گوناگون و تفرقه انداز همه جا را فراگرفته است و روز به روز اختلاف دولت ها وملت ها، حتی دولتهای اسلامی جهان و بالاتر اختلاف بین رهبران جوامع اسلامی، اختلافات شیعه و سنی و سایر مذاهب… در حال افزایش است. هر انسان اندیشمندی به این وضع بنگرد، احساس نگرانی و ناراحتی می کند.
براستی که وضع قابل قبولی برای وجدان های بیدار نیست. مشکل تر آنکه راه حلی نیز برای آن ها نیست و حل آن از عهده افراد عادی خارج است. تنها در توان یک انسان بزرگ و قدرتمند است که با نیروی لایزال الهی همه را بر محور دین و تقوا جمع نماید و آن کسی جز امام زمان (عج) نمی تواند باشد، از این رو امام(عج) به این مطلب اشاره کرده عرض می کند: «کجاست آن آقایی که همه را بر محور تقوا جمع کند؟»؛ أین جامع الکلمه علی التقوی.
تمام مشکلات، گرفتاریها و اختلافات به هر شکل فردی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به جهت دوری جوامع و ملّتها و دولتها از تقوا و خداترسی است. اگر همه بر حول محور تقوا جمع شوند و تقوا به معنای واقعی پیاده شود، مدینه الرسولی می شود که در آن به موری هم ستم نشده و هیچ حکمی از احکام الهی بر زمین و معطل نمی ماند.
کلام جامع الهی بر تقوا بنیان گذاری شده که ارسال رُسُل وانزال کُتُب همه جهت تحقق همین امر بوده است.
ائمه هدی نیز، پیشوایان متقّین و پرهیزکارانی بوده اند که مردم را به همین امر مهم سفارش نموده اند. در بسیاری از خطبه های نهج البلاغه سخن از تقوا و پرهیزکاری به میان آمده که همین معنی را دنبال می کند.
امام رضا (ع) می فرماید: «نحن کلمه التقوی و العروه الوثقی» ما کلمه تقوی و ریسمان محکم هستیم.
نکته ای که ازاین جمله می توان دریافت این است: برنامه حکومتی حضرت مهدی «ارواحنا فداه» بر محوریت «تقوی» است و هدایت امور نیز بر اساس تقوی خواهد بود.
امام (ع) در دنباله دعا به مقام معنوی و آسمانی حضرت مهدی (عج) اشاره می کند، که آن بزرگوار باب الهی و واسطه بین مردم و خدا، یعنی واسطه فیض الهی می باشد: «کجاست آن باب الهی، آن دری که طرفداران حقّ از آن وارد می شوند؟» أین باب الله الذی منه یؤتی.
امام عصر (ع) ترجمان توحید و علم الهی است و کسی که می خواهد وارد بیت رحمت، رضوان خدا و بیت علم و شهر حکمت گردد، باید از آن در وارد شود.
برای روشن تر شدن این مطلب به وجوهی که برای «باب الله» مطرح شده اشاره می کنیم:
وجه اوّل: آن بزرگوار باب ایمان به خداوند است. چنان که در زیارت «جامعه کبیره» خطاب به ائمه معصوم (ع) آمده است: «و ابواب الایمان». امام زمان (عج) در هنگام قیام دروازه های ایمان را بر تمام مناطق و افراد جهان خواهد گشود.
وجه دوم: مراد از «باب الله» باب رحمت و نعمت الهی است که از طریق آن بزرگواران، به اهل عالم افاضه می شود. این باب هم اکنون هم به روی مردم باز است چنانکه در «دعای عدیله» می خوانیم: «بیمنه رزق الوری، بوجوده ثبتت الارض والسماء».
وجه سوّم: اینکه آن بزرگواران باب الحوائج الی الله هستند و حاجات مردم در مقام توسل به آنها بر آورده می شود و حتّی گفته شده انبیا عظام هم هر گاه تقاضای مهمّی از خدای تعالی داشته از باب توسّل به آنان بر آمده اند. قرآن هم مردم را به این امر سفارش نموده است؛ وابتغوا الیه الوسیله.
وجه چهارم: آن است که امامان معصوم (ع) باب امتحان خلایق باشند و بوسیله آنان مردم آزمایش می شوند. چنانکه در زیارت «جامعه کبیره» می خوانیم: «والباب المبتلی به الناس من اتاکم نجی و من لم یاتکم هلک…» وتاریخ پر است از این آزمایشات. از وفات پیامبر اکرم (ص) و جریان سقیفه وجانشینی ولی خدا امیر مؤمنان علی (ع) گرفته؛ تا جریان غم انگیز کربلا، زندانی شدن امام کاظم (ع)، تبعید امام رضا(ع) به طوس،… تو خود بخوان حدیث مفصّل از این مجمل.
نکته قابل ذکر این که همه این وجوه درست و غیر قابل مناقشه اند هر چند که می توان وجوه دیگری را به آن اضافه کرد.
پس ولی عصر (عج) باب ایمان الهی و باب رحمت و نعمت پروردگار و باب الحوائج الی الله و باب آزمایش مردم می باشد.
نکته ها
1. امام آینه خداشناسی و توحید و صفات اوست، پس هر کس به سوی امام توجه کند به سوی خدا توجه نموده است.
2. تنها و اصلی ترین راه رفتن بسوی خدا همین راه توجه به وجه الهی یعنی حضرت مهدی (عج) است.
3. کسانی به مقام دوستی با خدا می رسند که رو به سوی او نموده و از جان و دل به آن حضرت، اقتدا کنند.
4. تنها گم شده اولیای الهی وجود اقدس حضرت بقیة الله (ارواحنا قداه) می باشد.
امام (ع) در فقره بعدی دعا به مقام دیگری از مقامات معنوی آن حضرت (ارواحناه فداه) اشاره کرده، عرض می کند: «کجاست آن وجه و جلوه الهی که اولیاء خدا به سوی او روی می آورند.» أین وجه الله الذی یتوجه الیه الاولیاء.
بدون تردید، هیچ کس جز امام معصوم نیست که مصداق کامل «وجه الله» باشد و این واژه با عظمت و شکوهمند بر او صدق کند. در عصر ما نیز اولیای خدا برای مواجهه با حق تعالی رو به سوی امام عصر (عج) می آورند.
و در هنگام ظهور ایشان، دوستان و اولیای الهی از اطراف و اکناف جهان متوجه او می شوند؛ گرداگرد وجوه اقدسش جمع می شوند و همه قدرت، مکنت و جان خود را در خدمت، فرمانبرداری و رکاب او قرار می دهند؛ چنان که آیاتی از قرآن کریم و اخبار زیادی در باب تجمع اصحاب در اطراف آن حضرت وارد شده است که مضمون آن احادیث نشان می دهد عدّه اصحاب خاص آن حضرت – مانند اصحاب پیامبر (ص) در «جنگ بدر» – سیصد و سیزده نفر می باشند و شب و صبح ظهور، همگی در کنار خانه خدا، با او بیعت می نمایند.
امام (ع) در ادامه عرض می کند: «کجاست وسیله اتصال زمین و آسمان.» أین السبب المتصل بین الارض و السماء.
امام (ع) رشته ای است که زمین را به آسمان متصل می کند و رابطه خلق را با خالق برقرار می سازد.
از عبارت فوق چنین بر می آید که: اهل زمین از عالم ماده، به برکت این رشته متصل بین زمین و آسمان، با جهان بالا مأنوس و مرتبط می شوند و بدین وسیله با خدای تعالی ارتباط برقرار می کنند و همراز فرشتگان مقرّب خداوند تعالی می شوند و اگر امام (عج) نبود این توفیق و امکان برای انسان خاکی فراهم نمی شد. اگر این سبب اتصال بین خالق و مخلوق برداشته شود، عالم، قرار از کف داده و جهان دگرگون می شود زیرا: لولا الحجه لساخت الارض باهلها.
در زمان ما سبب اتصال بین زمین و آسمان حضرت مهدی (ارواحناه فداه) می باشد، چنانکه در دعای شریفه «عدیله» آمده است:
«ثم الحجه الخلف القائم المنتظر المهدی… و بوجوده ثبتت الارض و السماء.»
در حکومت حضرت بقیة الله (ارواحناه فداه) عدالت آسمان ها و قوانین نورانی الهی در زمین، به طور کامل جاری می شوند و عدالت السماء وعدالت الارض به هم مربوط می شوند.
در تعبیر بعدی امام (ع) عرض می کند: «کجاست پرچمدار روز فتح و پیروزی، و برافرازنده پرچم هدایت؟» أین صاحب یوم الفتح و ناشر رایه الهدی.
از القاب حضرت مهدی (عج) «صاحب الزمان» است و این به آن جهت است که بزرگواری همچون او، امام عصر حاضر است و در کنار مردم، با مردم و مونس خلوت آنان و پیشوای آنان می باشد و یار و یاور اهل ایمان در هر دوران بوده، هست و خواهد بود که نتیجه نهایی این دوستی و همراهی، استمرار مقام امامت آن بزرگوار تا زمان ظهور تعیین شده است.
و در آن روز موعود، (روز ظهور) گسترده فتح و پیروزی او در تمام ممالک جهان مشهود و عیان می شود. درهای ایمان را به روی خلق خواهد گشود و او حکم و داوری خواهد نمود؛ از این جهت او را صاحب یوم الفتح گفته و صاحب الزمان لقبش داده اند.
آری، در آن روز فتح، پرچم اسلام بر بام تمام دادگستری های جهان افراشته شده و باب هدایت به روی خلق عالم گشوده خواهد شد. جهان دارای یک لوا و پرچم آن هم پرچم پیروزی اسلام بر شرک و نفاق و کفر می شود که در تمام نقاط و مراکز مهم دنیا نصب خواهد شد.
طبق بعضی از روایات، این همان پرچمی است که «رسول خدا (ص)» در فتوحات خود به دست «علی (ع)» سپرده و با افراشتن آن، فتح و پیروزی نصیب لشکریان اسلام می گردید و آن پرچم نزد اهل بیت باقی مانده، تا قائم (ع) ظهور نموده، و آن پرچم را بر افرازد.
امام (ع) در توصیف دیگری در مورد آن حضرت عرض می کند: «کجاست آن آقایی که وحدت بخش جامه ی صلاح و بر طرف کننده پریشانی وخشنود کننده دلهاست؟» أین مولف شمل الصلاح و الرضا.
آنچه از این فراز استنباط می شود این است که: قبل از ظهور امام (عج) اوضاع اجتماعی و سیاسی مردم جهان به نحوی است که جوامع از هم متفرق، گروه ها با یکدیگر در حال جدال و خصومتند. صلح وصفا از میان آنان رخت بربسته، همه از دست یکدیگر ناراحت و به ستوه آمده اند، به نحوی که تمام دوَل عالم در حال جنگ و نزاع با همدیگر بوده و با وجود سلاحهای نابود کننده ای که در اختیار دارند، نگران و وحشت زده اند و نمی دانند چه کنند؟ و به راستی صلاح، رضا، رشد و خوبی، دچار تفرّق، پراکندگی و از هم پاشیدگی گردیده است و روز به روز اوضاع دلخراش تر می گردد.
در چنین اوضاع نابسامانی است که همه چشم و دل به افق دوخته و منتظر طلوع خورشیدی هستند که بیاید و با نورش آنها و اوضاع را اصلاح کند، آنگاه طرح و اجرای عناوینی همچون «گفتگوی تمدن ها» و «رویکرد ادیان» و… بی اثر خواهد بود؛ او می آید و همه را بر اساس ایمان و تقوی نسبت به هم مهربان و برادر یکدیگر خواهد نمود.
قرآن به این نعمت بزرگ الهی که به امّت اسلامی عطا شده، چنین اشاره می کند: (واذکروا نعمت الله علیکم اذ کنتم اعداء فالف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمه إخواناً). (7)
پینوشتها:
1. سوره شعرا، آیه 44.
2. نساء، 139.
3. بحار الانوار، ج 91، ص 385، تتمه کتاب الذکر و الدعا، باب 52، باب الاحجاجات المرویه عن الرسول و الائمه (ص)، روایت 3.
4. منافقون، 8.
5. عن ابی جعفر (ع) قال کانی باصحاب القائم و قد احاطوا بما بین الخافقین لیس من شی الا و هو مطیع لهم حتی سباع الارض و سباع الطیر تطلب رضاهم فی کل شی حتی تفخر الارض علی الارض و تقول مر بی الیوم رجل من اصحاب القائم. بحار الانوار، ج 52، ص 327، کتاب الغیبة، باب 27، باب سیره و اخلاقه و…، ح 43.
6. عن الصادق (ع) قال: اذا خرج القائم لم یبق مشرک بالله العظیم و لا کافر الاکره خروجه، حتی لو کان فی بطن صخره لقالت الصخره: یا مؤمن، فی مشرک، فأکسرنی و اقتله. کمال الدین، ج 2، ص 670، ب 58، ح 16.
7. آل عمران، 103.
منبع: همتیان، علی اصغر؛ (1390)، شرح فراق: شرحی نو بر دعای ندبه، تهران: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عج)، چاپ سوم
کلمات کلیدی: پرچمدار هدایت ، دعای ندبه ، امام زمان ، حضرت مهدی ، ولی عصر ، عزّت ، تقوا ، باب الله ، صاحب الزمان ، وجه الله ، امت اسلامی