جمعي از مفسران گفتهاند كه شأن نزول اين آيه "عوف بن مالك" از ياران پيامبر (ص) بود. دشمنان اسلام فرزندش را اسير كردند، او به محضر پيامبر (ص) آمد و از اين ماجرا و فقر و تنگدستي شكايت كرد، فرمود: تقواي را پيشه كن و شكيبا باش و بسيار ذكر «لا حول و لا قوة الا باللَّه» را بگو، او اين كار را انجام داد، ناگهان در حالي كه در خانهاش نشسته بوده فرزندش از در، درآمد، معلوم شد كه از يك لحظه غفلت دشمن استفاده كرده و فرار نموده، و حتي شتري از دشمن را نيز با خود آورده است. (اينجا بود كه آيه فوق نازل شد و از گشايش مشكل اين فرد با تقوي و روزي از جايي كه انتظارش را نداشت خبر داد).
ذكر اين مطلب نيز لازم است كه هرگز مفهوم آيه، اين نيست كه انسان تلاش و كوشش براي زندگي را به دست فراموشي بسپارد، و بگويد در خانه مينشينم و تقوا پيشه ميكنم و ذكر" لا حول و لا قوة الا باللَّه" ميگويم تا از آنجا كه گمان ندارم به من روزي ميرسد، نه هرگز مفهوم آيه چنين نيست، هدف تقوي و پرهيزكاري توأم با تلاش و كوشش است، اگر با اين حال درها به روي انسان بسته شد خداوند گشودن آنها را تضمين فرموده است.
و لذا در حديثي ميخوانيم كه امام صادق(ع) فرمود: جمعي از ياران رسول خدا (ص) وقتي آيه وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ" نازل شد درها را به روي خود بستند، و رو به عبادت آوردند و گفتند:" خداوند روزي ما را عهدهدار شده"! اين جريان به گوش پيامبر (ص) رسيد، كسي را نزد آنها فرستاد كه چرا چنين كردهايد؟ گفتند: اي رسول خدا (ص) چون خداوند روزي ما را تكفل كرده و ما مشغول عبادت شديم، پيامبر (ص) فرمود: انه من فعل ذلك لم يستجب له، عليكم بالطلب!:" هر كس چنين كند دعايش مستجاب نميشود، بر شما باد كه تلاش و طلب كنيد".( 1)
2- روح توكل:
منظور از توكل بر خدا، اين است كه انسان تلاشگر كار خود را به او واگذارد و حل مشكلات خويش را از او بخواهد، خدايي كه از تمام نيازهاي او آگاه است، خدايي كه نسبت به او، رحيم و مهربان است، و خدايي كه قدرت به حل هر مشكلي دارد.
كسي كه داراي روح توكل است، هرگز ياس و نوميدي را به خود راه نميدهد، در برابر مشكلات احساس ضعف و زبوني نميكند، در برابر حوادث سخت، مقاوم است، و همين فرهنگ و عقيده چنان قدرت رواني به او مي دهد كه ميتواند بر مشكلات پيروز شود، و از سوي ديگر امدادهاي غيبي كه به متوكلان نويد داده شده است به ياري او ميآيد، و او را شكست و ناتواني رهايي ميبخشد.
در حديثي از پيامبر گرامي اسلام (ص) آمده است كه فرمود: از جبرائيل، پرسيدم: توكل چيست؟ گفت: العلم بان المخلوق لا يضر و لا ينفع، و لا يعطي و لا يمنع، و استعمال الياس من الخلق، فاذا كان العبد كذلك لم يعمل لاحد سوي اللَّه، و لم يرج و لم يخف سوي اللَّه، و لم يطمع في احد سوي اللَّه فهذا هو التوكل: حقيقت توكل اين است كه انسان بداند: مخلوق، نه زيان ميرساند، و نه نفع، و نه عطا ميكند و نه منع، چشم اميد از خلق برداشتن (و به خالق دوختن) هنگامي كه چنين شود، انسان جز براي خدا كار نميكند، به غير او اميد ندارد، از غير او نميترسد، و دل به كسي جز او نميبندد، اين روح توكل است" .
" توكل" با اين محتواي عميق، شخصيت تازهاي به انسان ميبخشد، و در تمام اعمال او اثر ميگذارد، لذا در حديثي ميخوانيم كه پيغمبر اكرم (ص) در شب معراج از پيشگاه خداوند سؤال كرد: پروردگارا! اي الاعمال افضل، قال ليس شيء عندي افضل من التوكل علي و الرضا بما قسمت: چه عملي از همه اعمال برتر است".خداوند متعال فرمود :" چيزي در نزد من افضل و برتر از توكل بر من، و خشنودي به آنچه قسمت كردهام نيست".
بديهي است توكل به اين معني هميشه توأم با جهاد و تلاش و كوشش است، نه تنبلي و فرار از مسئوليتها.(2)
در حديثي پيامبر فرمود:
إنّي لأعلم آية لو أخذ بها النّاس لكفتهم وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً فما زال يقولها و يعيدها.(3)
آيه اي در كتاب خدا سراغ دارم كه اگر همه مردم به آن پناه ببرند، همه را كفايت مي كند و آن آيه "و من يتق الله يجعل له مخرجا" هست و پيامبر پيوسته اين آيه را تلاوت مي كرد و تكرار مي نمود.
پي نوشت:
1. مكارم شيرازي ناصر، تفسير نمونه، ناشر دار الكتب الإسلامية، تهران، 1374 ش، نوبت اول، ج24، ص 236
2. همان، ج24، ص 239.
3. مشهدي، كنزالدقائق، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد، 1368ش، ج13، ص306.