از خون فرق مولامون محراب کوفه پر خونه
تو سجده کشته شد اون که گفتن نماز نمی خونه
.
به حسن اقتدا کرد نماز آخرو
تو قنوتش صدا کرد خود پیمبرو
.
با سر غرق خون روی سجاده می خوند
روضه ی بین دیوار و درو
.
عمرم پیش چشمام می سوخت
از شرم از سر تا پام می سوخت
عشقم می سوخت زهرام می سوخت
.
تا صبح با ذکر یا زهرا دردی که داشت تحمل کرد
مثل تمام این سی سال به فاطمه توسل کرد
.
پر زخمی تو بستر شبیه فاطمه
چشای نیمه بازش ضریح فاطمه
.
هِی می خونه بیا ای مسیحای علی
بی قراره مسیح فاطمه
.
بی من رفتی من جا موندم
بی تو مردم اما موندم
تنها رفتی تنها موندم
.
از خون فرق مولامون محراب کوفه پر خونه
تو سجده کشته شد اون که گفتن نماز نمی خونه
.
عمرم پیش چشمام می سوخت
از شرم از سر تا پام می سوخت
عشقم می سوخت زهرام می سوخت
.
کوفه یه روز عزیزامو تنها میذاری عین من
بابا فدای لب های عطشانت ای حسین من
.
تک و تنها می مونی غریب و بی سپاه
زینبم بی تو می مونه بین خیمه گاه
.
تشنه لب دست و پا می زنی با ناله ی
من و زهرا کنار قتلگاه
.
رو خاک ؛ عباس ؛ قاسم ؛ اکبر
خیمه ؛ غارت ؛ چادر ؛ معجر
تو توو گودال عریان ؛ بی سر
.
.
.