برای ورود به هر یک از شبکههای اجتماعی و دنبال کردن صفحه ما
کافی است بر روی آیکنهای زیر کلیک کنید.
الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجهُم
لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیرُ
أسْتَغْفِرُ اللهَ الَّذِی لاَ إلَهَ إلاَّ هُو عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ العَزیزُ الحَکیمُ الغَفُورُ الرَّحِیمُ ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ بَدِیعُ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ مِنْ جَمِیعِ ظُلْمِی وَجُرْمِی وَ إِسْرافِی عَلَىٰ نَفْسِی وَأَتُوبُ إِلَیْهِ
السَّلامُ عَلَیْكَ یا بَقِیَّةَ اللَّهِ فِی أَرْضِه ..
«اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
بازهم تنها شدم خیلی دلم را غم گرفت
باز هم معصیتم من را زِ آقایم گرفت
*برا همینه اشکم کم شده .. والا چرا قدیم خوب گریه میکردیم برا بی بی .. حالا چقدر گریه هامون کم شده ، برا چشمِ ، امشب هر جور میتونی به چشمات التماس کن بگو مارو شرمندۀ علی نکن ..
دلم گرفته ..
دلِ من زِ عالمُِ و آدم گرفته ..
کدوم گناهم
منُ از تو و تو رو از من گرفته ..
گریه ام گرفته ..
مثه مادر مرده ها گریه ام گرفته ..
بده پناهم ..
نوکرت بهونۀ حرم گرفته ..
گلو بریده ..
مثه تو کشته ای غریب ، کسی ندیده
چه نامرتب ..
سرت رو روی نیزه تنت به زیر مرکب
بازهم تنها شدم خیلی دلم را غم گرفت
باز هم معصیتم من را زِ آقایم گرفت
هر زمانی دور ماندم از هوایِ روضه ها
زندگی ام را سراسر غصه و ماتم گرفت
بهر دیدار جمال یار بیهمت شدیم
یوسف زهرا دلش از عالم و آدم گرفت
وای بر آنکه سرِ این سفره نان خورده ولی
با غریبه رفت و آن را مونس و همدم گرفت
راهِ ظلمت رفتم و در بین راه آقا رسید
داشتم گم میشدم دست مرا محکم گرفت
خوش بر احوال گدایی که دم جان دادنش
یک نفس ذکر حسین بن علی را دم گرفت
از همان روزی که آمد مادرم در روضهها
با دلی محزون به دستانش دو تا پرچم گرفت
پرچمِ نام حسین و پرچمِ نام حسن
آه با نام حسن جان ، گونههایم نم گرفت
زخمیِ یک کوچه بود و ناله میزد زیر لب
مادرم را ضربه ای سیلی از این عالم گرفت
شاعر: روح الله پیدایی
!!کپی برداری از متن روضه و اشعارجهت استفاده در کتب مداحی ، نرم افزار های مذهبی و استفاده تجاری به هر نحو به هیچ وجه مورد رضایت نیست .اشعار جهت استفاده مادحین ذاکرین و استفاده در جلسات مذهبی می باشد!! نویسنده Montazer در 11:01 ق.ظ |
با گریه مأنوسم نه یک ماهی ، دو ماهی
شد گریه ام بابِ فیوضاتِ الهی
هر روز و شب کارم سلامِ بر حسین است
با این امیدی که کنی سویم نگاهی
*یابن الحسن!...*
من بارها دیدم که با یک قطره ی اشک
با آبرو گردید عبد روسیاهی
شرمنده ام یک عمر قلبت را شکستم
در زندگی ام نیست روزِ بی گناهی
* "وَ قَدْ اَتَیْتُکَ یا اِلهی بَعْدَ تَقْصیری وَ اِسْرافی عَلی نَفْسی..."اعتراف کردن در خونه ی خدا به گناهان،تو رو زودتر می رسونه دَرِ خونه ی امام زمان، "معتذراً نادماً منکسراً مستقیلاً مستغفراً منیباً مقرّاً مذعناً معترفاً" بفاطمة الهی العفو....*
اصلاً محبت های تو بد عادتم کرد
تنبیه کن این بی ادب را گاه گاهی
درد دلم را جز شما با که بگوبم
تنها تو هستی که برایم تکیه گاهی
پایان کارم گشته و رویت ندیدم
وا کن ز قلبم رو به سوی خویش راهی
آقا قسم بر صورت نیلیِ مادر
آن چهره ای که دارد از سیلیِ گواهی
آقا قسم بر خانه ی آتش گرفته
آنجا که پشت در به پا شد قتلگاهی
ای انتقامِ کُشته ی مسمار برگرد
جانِ گرفتار در و دیوار برگرد
*فقط تو نیستی این شبا آقات رو صدا میزنی،اصلاً من و تو از صاحبِ روضه ی این شبا یاد گرفتیم، مرحوم علامه ی امینی،میگه:بی بی حضرت زهرا سلام الله علیها بین در و دیوار،چهارتا ناله زد،اول باباش رو،بعد امیرالمؤمنین،بعد فضه؛ناله بعدش صدا می زد:پسرم مهدی!...*
!!کپی برداری از متن روضه و اشعارجهت استفاده در کتب مداحی ، نرم افزار های مذهبی و استفاده تجاری به هر نحو به هیچ وجه مورد رضایت نیست .اشعار جهت استفاده مادحین ذاکرین و استفاده در جلسات مذهبی می باشد!! نویسنده Montazer در 10:23 ق.ظ |
کم نکن سایۀ لطفت زِ سرم آقاجان
گرچه من جنس خرابم، بخرم آقاجان
آنقدر فکر و خیالم شده دنیا دیگر
از غم و غصۀ تو بی خبرم آقاجان
*تو چقدر غریبی ما یارتیم .. تو چقدر غریبی که ما خاطرخواهتیم .. امام مجتبی علیه السلام فرمودن اگه به تعدادِ انگشتانِ دست یار داشتم قیام میکردم .. به خودت قسم تو از امام حسنم غریب تری آقا .. همه اینا الکیِ پا عمل میرسه اول خودم .. من پات نیستم .. اما به خودت قسم دوست دارم ..*
یک قدم محضِ رضایِ تو نشد بردارم
*السَّلاَمُ عَلَى الْمَهْدِیِّ الَّذِی وَعَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأُمَمَ ..*
یک قدم محضِ رضایِ تو نشد بردارم
اصلاً انگار فقط دردسرم آقاجان
در بساط غمتان مدعیام ، اما حیف
غافل از ناله و اشکِ سحرم آقاجان
پر و بالم شده زخمی ، تو بلندم کردی
کمکی کن که به سویت بپرم آقاجان
*رفیق ، رفیقی نیست که تو خوشی ها فقط باشه .. نقل کردن علامۀ امینی رحمت الله علیه که دارایِ اون سکنات و مقامات بوده ، بهش گفتن علامه این همه داری خرج میکنی ، عمرُ جوونیُ زندگیتُ همه رو تو این سفر اون سفر ، این شهر اون شهر ، این کشور اون کشور ، مدارک جمع کردی مستندات برایِ اینی که علی رو رو کرسیِ حقیقتِ خودش بنشانی ، این همه در رابطه با زهرایِ مرضیه مطلب نوشتی ، خوب اگه علامه و مرجع نمیشدی ، چی کار میکردی ؟ گفت اگه من علامه نبودمُ و مرجع نمی شدم زندگیمو تو یه توبْره میریختم میرفتم تو بیابونا ، (خُب ..) تا آخرِ عمرم گریه میکردم و لطمه میزدم برا بلایی که سرِ زهرا آوردن .. ما اصلاً چیزی نمیدونیم ..
بزار روضه مُ اینجور بگم .. یه وقت من عصبانی ام میگم فلانی پاشو برو فلانیُ بزن .. یه وقتم من عصبانی ام میام سلاحِ طرفُ بر میدارم ... نوشتن حرومی این شمشیرُ گرفت ، یه جوری زد .. بگم صدا ناله ت بلند شه .. نه با قلاف با آهنِ بالایِ غلاف یه جوری زد به زهرا ..*
پر و بالم شده زخمی ، تو بلندم کردی
کمکی کن که به سویت بپرم آقاجان
غیر این خانه پناهِ دگری نیست مرا
*رفیق تو این دورِهمی ها ، شب نشینی ها ، دید و بازدیدا شده یه بار برا امام زمان دعا کنی ، یادش کنی ؟ .. انقده بی معرفتیم ..*
غیر این خانه پناهِ دگری نیست مرا
باز کن دربه رویم ، پشتِ درم آقاجان
تا به اینجا که رسیدم مدد سلطان است
راهیام کن دم ایوانِ حرم آقاجان
بعد مشهد ، سفرِ کربُبَلا میچسبد
یک شب جمعه بیا و ببرم آقاجان
شاعر: روحاللهپیدایی
اباصالح .. دلم یه کربلا می خواد
اباصالح .. دلم یه گنبدِ طلا می خواد
اباصالح .. دلم امام رضا می خواد
________________________
بی نام تو زهرا گره ای وا شدنی نیست
هرگز نفسی بی تو مسیحا شدنی نیست
بوسیدن دستان تو معراج رسول است
فرزند کسی ، ام ابیها شدنی نیست
اصلاً چه نیازی به پسر داشت پیمبر
نسلِ نبوی جز به تو احیا شدنی نیست
تو منحصراً بانیِ این چرخِ کبودی
در خلقت ما نقش تو حاشا شدنی نیست
_______________
دستار بسته ای که نبینم سرت شکست
جایِ شکستگی به همه جای جایِ توست
تکرارِ ضربه ها که به یک جا نمی خورد
جای قلاف بر سرُ بر دستُ پای توست
_______________
همین که درد زِچشم تو خواب میگیرد
تمام جانِ مرا اضطراب میگیرد
بیا به همسرِ خود لحظه ای تبسم کن
دلم از این همه حالِ خراب میگیرد
گشوده دخترِ تو آیههایِ قرآن را
نشسته رویِ سرِ خود کتاب میگیرد
عوض شده است در این خانه کارها امشب
حسین پیشِ لبت ظرفِ آب میگیرد
خدا کند که نبینند پهلوانی را
که آستین رویِ ردِ طناب میگیرد
شاعر : حسنلطفی
!!کپی برداری از متن روضه و اشعارجهت استفاده در کتب مداحی ، نرم افزار های مذهبی و استفاده تجاری به هر نحو به هیچ وجه مورد رضایت نیست .اشعار جهت استفاده مادحین ذاکرین و استفاده در جلسات مذهبی می باشد!! نویسنده Montazer در 08:14 ب.ظ |
صاحب عزایِ مادر ، یا اَیُها المُنتظر
بگو کدوم جمعه پس ، میرسه از تو خبر؟
شده یه رازِ جانکاه ، همین سوالِ کوتاه
ندبه چقدر بپرسه أَیْنَ بَقِیَّةُ اللَّهِ ..
نگاه نکن که روسیام
نگاه بکن به حاجتام
دیگه فقط تو رو میخوام ..
«غریب آقام .. غریب آقام ..»
_______
کجایی آقا دلا قرینِ آهِ ، زندگیا تباهِ
اصلاً ما هیچی آقا ، فاطمه چشم براهِ
روضۀ این شهیده ، اَمونمُ بریده
روضه خوانا میخونن ، رنگِ حسن پریده
مقتل بخوان یابن الحسن
جلو چشه خبر شکن
مادرِمونُ میزدن ..
«غریب آقام .. غریب آقام ..»
_______
کارِ یه عده نوکر ، گریه و آه و ناله ست
روضۀ امشبِ ما ، روضه یک سه ساله ست
روضه بخوان یابن الحسن
بگو که شامیا بَدَن
دختر سه ساله رو زدن ..
*چند وقتی بود امام صادق علیه السلام دید یکی از شاگردانُ از دوستانشون بینِ جمع نیست ، سراغشُ گرفت حضرت .. (یعنی میشه یه روزی ام امام زمانم سراغِ ما رو بگیره ؟..) گفتن آقا ، خدا بهش اولاد داده ..
بعد از چند روز اومد خدمتِ حضرت ، آقا فرمود شنیدم اولاد دار شدی؟! عرض کرد بله یابن رسول الله . حضرت فرمود پسر هست یا دختر ؟! یه نگاه کرد گفت آقا خدا بهم یه دختری عنایت کرده . حضرت فرمود اسمشُ جی گذاشتی ؟! گفت آقا با اجازۀ شما اسمشُ گذاشتم فاطمه ...
تا گفت فاطمه دید حضرت آروم آروم داره گریه می کنه .. آقاجان اگه اشتباه کردم منو ببخشید ، آقا فرمودن نه بهترین کارُ انجام دادی .. اسمی قشنگتر و بالاتر از نامِ مادرم زهرا نیست .. اما فقط همینُ بهت بگم حالا که اسمشُ گذاشتی فاطمه مبادا سرش داد بزنی .. (بگم؟! ..) حالا که اسمشُ گذاشتی فاطمه نکنه یه موقع دست به روش بلند کنی ...*وای مادرم .. مادرم .. مادرم ..
!!کپی برداری از متن روضه و اشعارجهت استفاده در کتب مداحی ، نرم افزار های مذهبی و استفاده تجاری به هر نحو به هیچ وجه مورد رضایت نیست .اشعار جهت استفاده مادحین ذاکرین و استفاده در جلسات مذهبی می باشد!! نویسنده Montazer در 08:01 ب.ظ |
اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلایَ صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِ عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فی مَشارِقِ الاَرْضِ وَمَغارِبِها، وَبَرِّها وَبَحْرِها وَسَهْلِها وَجَبَلِها، حَیِّهِمْ وَمَیِّتِهِمْ، وَعَنْ والِدِیَّ وَوَُلَدی وَعَنّی مِنَ الصَّلَواتِ وَالتَّحِیّاتِ زِنَةَ عَرْشِ اللهِ وَمِدادَ كَلِماتِهِ، وَمُنْتَهى رِضاهُ وَعَدَدَ ما اَحْصاهُ كِتابُهُ وَاَحاطَ بِهِ عِلْمُهُ، اَللّهُمَّ اِنّی اُجَدِّدُ لَهُ فی هذَا الْیَوْمِ وَفی كُلِّ یَوْم عَهْداً وَعَقْداً وَبَیْعَةً فی رَقَبَتی اَللّهُمَّ كَما شَرَّفْتَنی بِهذَا التَّشْریفِ وَفَضَّلْتَنى بِهذِهِ الْفَضیلَةِ وَخَصَصْتَنى بِهذِهِ النِّعْمَةِ، فَصَلِّ عَلى مَوْلایَ وَسَیِّدی صاحِبِ الزَّمانِ، وَاجْعَلْنی مِنْ اَنْصارِهِ وَاَشْیاعِهِ وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَاجْعَلْنی مِنَ الْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ طائِعاً غَیْرَ مُكْرَه فِی الصَّفِّ الَّذی نَعَتَّ اَهْلَهُ فی كِتابِكَ فَقُلْتَ: صَفّاً كَاَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصوُصٌ عَلى طاعَتِكَ وَطاعَةِ رَسُولِكَ وَآلِهِ عَلَیْهِمُ السَّلامُ، اَللّهُمَّ هذِهِ بَیْعَةٌ لَهُ فی عُنُقی اِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ
سال ها طی شد و دل زائرِ محبوب نبود
این همه سال نشستن به دعا خوب نبود
نه غم قحطی و نان داشت نه داغ پیری
جز غم دوری یوسف غم یعقوب نبود
هرچه گشتم عملی هدیه به آقام کنم
بینِ بار عملم توشۀ مرغوب نبود
حاجت از چشم ترم خواند و دعایم فرمود
گر چه حاجت به دلم مانده و مکتوب نبود
از ازل سینۀ زهراییِ ما سینه زنان
جز به آقایِ نجف ملحق و منسوب نبود
نکند راهِ حرم راه نجف بسته شود
سالها بود دلم این همه آشوب نبود
چشم خشکیدۀ از معصیتم جز به غم و
روضه هایِ پسر فاطمه مغلوب نبود
نیزه ها در بدنش بود ولی حداقل
کاش جسمش ته گودال لگدکوب نبود
چقدر بوسه زده است پیش همه ختم رُسُل
حق آن صورت و دندان به خدا چوب نبود
!!کپی برداری از متن روضه و اشعارجهت استفاده در کتب مداحی ، نرم افزار های مذهبی و استفاده تجاری به هر نحو به هیچ وجه مورد رضایت نیست .اشعار جهت استفاده مادحین ذاکرین و استفاده در جلسات مذهبی می باشد!! نویسنده Montazer در 08:56 ق.ظ |
اللهمَّ صلِّ علی صاحبِ الدَّعوَةِ النَّبَویَّةِ، والصّولَةِ الحَیدَریّةِ، والعِصمَةِ الفاطِمیَّةِ، والحِلمِ الحسَنیَّةِ، والشُّجاعَةِ الحُسَینیَّةِ
بر وادیِ وصال بر این دل نوا دهید
با اشک دیده سینۀ ما را جلا دهید
یکبار هم زِ لطف قدم رنجهای کنید
بر نوکرانِ بی سر و پا هم بها دهید
*(یعنی چی؟) یعنی آقاجان ، خو اونایی که سر به راهن تکلیفشون معلومه .. اگه سراغِ ما بیای خیلیِ .. یعنی آقا ، یه بارم ضرر بده .. همش که نباید سود باشه .. طوری نیست یه بارم به ما منت بزار .. راهِ دوری نمیره .. من نمک نشناس نیستم .. میرم به همه میگم منم نگاه کردی .. آدم درستی نیستم ولی نونم حلالِ .. یه بارم سرِ سفرۀ گدا بیچاره ها بیا .. آقا ، زیاده خواه نیستم .. دوست دارم .. جهنمی بشم ، بهتر از اینیِ که تو منو نخوای .. دیدی تبلیغ میزنن یه مسئولی پایینِ یه شهر می خواد بره اونایی که وضعشون ضعیفه میشینن نامه مینویسن .. میگن هر طور شده اینو میدم . گره هاشُ مینویسه ، مودب میگه قدمون برکت داشته برا ما .. آقا ، از وقتی شنیدم قرارِ بیای ، هر هفته میشینم دردامو میشمارم هی میگم بیا .. اما اگه راستشو بخوای خودتُ فقط می خوام ..*
سر بر کنیم و منتظر مقدم شما
منت دهید و کلبۀ ما را صفا دهید
*خبر اومد تو نیشابور ، قرارِ امام رضا بیاد همۀ مردم جمع شدن .. بریم استقبالِ امام رضا .. یه پیرزنِ عجوز ، عاشقِ امام رضا خبر آوردن پاشو مرادت داره میاد ، گفت من که پا ندارم بیام .. همۀ شهر رفتن دلِ این پیرزن موند ، هی میگفت کاش پا داشتم میرفتم از دور پسرِ زهرا رو میدیدم .. بزرگ و کوچیک اومدن خدمتِ آقا قدمتون به سرِ چشم ، آقا فرمود یکی منتظرمِ .. دنبالِ آقا راه افتادن کوچه به کوچه ، رسیدن دم درِ خونۀ پیرزنِ .. یه بار از ته دل صداش کنی آقا میاد .. یعنی میشه ما میبینم اون روزُ ..بزار روضه بخونم داد بزنی ..امام رضا برا خواهرت مجلس عزا گرفتیم .. یا جواد الائمه برا عمه جانتون روضه گرفتیم .. این مجلس با اون مجلسی که تو شام برا عمه تون گرفتن خیلی فرق داره .. اینجا به گریه ها گریه می کنن .. اما تو شام هر چی صدا گریه ها بالا .. قهقه ها بالاتر میرفت ..
دخترِ حرمله چه مغرور است
از رویِ بام دست تکان میداد
با خبر بود من یتیم شدم
پدرش را به من نشان میداد ..*
یک گوشۀ نگاهِ شما کیمیا کند
*بابا جواب سلامِ رسولم نمی دادن .. رسولِ ترک . همه شنیدید ما خیلی وقتا دلمون به اینا خوشِ .. آخ یه نگاه کردن بهش .. میگن هر مسجدی میرفت وایمیستاد نماز میخوند ، چته رسول ؟ میگفت عوضِ همه سرکشیام هرجا میرم سر میزارم رو زمین ، در و دیوارِ اون مسجد شهادت بدن رسول آدم شد .. اگه یه دونه از اون نگاه ها به من بندازی قولت میدم تا آخرِ عمرم این قلادۀ نوکری رو بر ندارم ..*
یک گوشۀ نگاهِ شما کیمیا کند
بر خاکِ پایِ خویش عیار طلا دهید
خواهید اگر که روسیهان معتبر شوند
فیضِ غلامیِ حرم خود به ما دهید
شاعر : قاسم نعمتی
حسین .. دلم یه کربلا میخواد ..
حسین .. یه گنبدِ طلا میخواد
حسین .. دلم امام رضا میخواد ..
!!کپی برداری از متن روضه و اشعارجهت استفاده در کتب مداحی ، نرم افزار های مذهبی و استفاده تجاری به هر نحو به هیچ وجه مورد رضایت نیست .اشعار جهت استفاده مادحین ذاکرین و استفاده در جلسات مذهبی می باشد!! نویسنده Montazer در 09:01 ق.ظ |
من از دیارِ حبیبم غریب افتادم
بیا بیا گل نرگس برس به فریادم
در این زمانه ی غربت تو تکیه گاهِ منی
ز لطف و مرحمتِ خویش کن تو امدادم
تمام دار و ندارم تصدقِ سر توست
وجود خویش همه نذرِ نام تو دادم
همیشه ناله ام از دوریِ شما بوده
ولی به یاد سحرگاهِ وصل دلشادم
خوشم اگرکه حقیرم حقیرِ خوبانم
بدین اصول قدم در ره تو بنهادم
بدین طریق بُوَد عاقبت به خیریِ من
كه در میانِ قنوتِ سحر کنی یادم
مرا اگر ز سرخویش وا کنی چه کنم؟
اسیر زلف تو هستم ز غیر آزادم
شاعر:قاسم نعمتی
دنبالِ تواَم، یابن الزهرا
من مالِ تواَم، یابن الزهرا
هر كس به كسی داده دل
من به تو دادم، یابن الزهرا
ای تاجِ سرم، یابن الزهرا
من منتظرم، یابن الزهرا
!!کپی برداری از متن روضه و اشعارجهت استفاده در کتب مداحی ، نرم افزار های مذهبی و استفاده تجاری به هر نحو به هیچ وجه مورد رضایت نیست .اشعار جهت استفاده مادحین ذاکرین و استفاده در جلسات مذهبی می باشد!! نویسنده Montazer در 02:37 ب.ظ |