موضوعات وبسایت : دینی و مذهبی
سوالات امتحان آیین نامه رانندگی
تست شخیصت شناسی

شعر ترکی طنز شهریار

نویسنده : معین | زمان انتشار : 17 مهر 1400 ساعت 20:10


یکی از شاهکارهای ادبی سید محمد حسین شهریار، شعر زیبایی است که او درباره
جدال لفظی خود و همسر مرحومه اش سروده و در فایل صوتی که برایتان آورده ام شهریار پیش از خواندن این شعر، آن را جزء شاهکارهای بی همتای ادبی ذکر می
کند که اگرچه به زبان ترکی سروده , شده، ولی در هیچ زبانی نظیر ندارد.
شهریار، این شعر را پس از درگذشت همسرش که دختر عمه اش هم بوده، سروده و
به زبان و بیان , مطایبه آمیز و شیرینی، یک دعوای خانوادگی را به تصویر
کشیده است.

تست شخیصت شناسی
سوالات امتحان آیین نامه رانندگی

گویاماجرا از جایی شروع می شود که همسر شهریار از اختلاف شدید
 سنی و فکری وفرهنگی اش با استاد رنجیده خاطر شده و تقاضای طلاق می کند.
 او حتی اعتیادشدید شهریار به مواد مخدر را نیز یادآوری می کند و از این گلایه مند است
که چرا شهریار پیش از ازدواج، این مسأله را پنهان کرده است؟! شهریار نیز
با رندی خاص خود، پاسخ های قانع کننده ای به همسرش می دهد، به گونه ای که
پیداست شهریار، بر رگ خواب همسرش به خوبی مسلط بوده است! البته اگرچه
ترجمه این شعر به فارسی، به یقین از شیرینی آن می کاهد و خود شهریار هم در
ابتدای این فایل صوتی می گوید که ترجمه این شعر، کار مشکلی است، ولی چاره
ای جز ترجمه نیست. حتی شهریار نتوانسته منظومه بی نظیر «حیدر بابایه سلام»
را آنگونه که دوست داشته به فارسی برگرداند. این در حالی است که توانایی
شهریار در سرودن اشعار فارسی نیز کم نظیر بوده است. شهریار در این شعر
همانند دیگر اشعار ترکی اش، از تعابیر، اصطلاحات و مثل های محلی بهره
زیادی گرفته است. مثلاً همانگونه که در ابتدای نوار می گوید، به جای تعبیر
«سیاه کردن روزگار» از «پیچیده شدن خورشید در پارچه ای تیره» بهره گرفته
که به گونه ای ظریف، بیانگر تیره و تار شدن روزگار و در عین حال، داغ شدن
و غیر قابل تحمل شدن آن نیز هست.

ترجمه ی (بلالی باش):

یار گونومی گؤی اسگییه توتدو کی دور منی بوشا (همسرم روزگارم را سیاه کرده که زودی طلاقم بده)

جوتچو گؤروبسه ن اؤکوزه اؤکوز قویوب بیزوو قوشا ؟ (کجا دیدی که شخم زن گاو رو بذازه، با گوساله زمین شخم بزنه)

سن اللینی کئچیب یاشین ، من بیر اوتوز یاشیندا قیز (سن تو از 50 گذشته، من یه دختره 30 ساله)

سؤیله گؤروم اوتوز یاشین نه نیسبتی اللی یاشا ؟ (بگو بینم 50 سال با 30 چه سنخیتی داره)

سن یئره قویدون باشیوی من باشیما نه داش سالیم ؟ (تو اگه سرتو گذاشتی زمین من چه خاکی سرم کنم)

بلکه من آرتیق یاشادیم نئیله مه لی ؟ دئدیم یاشا (شاید من زیاد عمرم کردم اون وقت باید چیکار کنم، گفتم زندگی کن)

بیرده بلالی باش نچون یانینا سوپورگه باغلاسین؟ (تازه کجا دیدی که سری که درد نمی کنه به اش دستمال ببندند)

بؤرکو باشا قویان گرک بؤرکونه ده بیر یاراشا (آدم باید پاشو به اندازه گلیمش دراز کنه)

بیرده کبین کسیلمه میش سن منه بیر سؤز دئمه دین (یادت نره که موقع بله برون خیلی چیزا رو پنهون کردی)

یوخسا جهازیمدا گرک گلئیدی بیر حوققا ماشا (وگرنه باید کنار جهیزیه ام منقل و وافور هم می آوردم)
...
دئدیم: قضا گلیب تاپیب ، بیر ایشیدی اولوب کئچیب (گفتم کار تقدیر چنین بود، اتفاقی است که افتاده)

قوربانام اول آلا گؤزه ، حئیرانان اول قلم قاشا (قربون اون چشم سیاهت، حیران اون ابروی کمندت)

منکی اؤزومده بیر گوناه گؤرمه ییرم ، چاره ندیر؟ (من که خودمو مقصر نمی بینم،چاره چیه؟)

پیس بشرین قایداسی دیر، یاخشی نی گؤرسه دولاشا (این عادت آدمهای بد است که سر به سر آدم خوب می ذارن)

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟




ارسال نظر

نام


ایمیل


نظر