یاسین
yasin.fileon.ir

مناجات با خدا در نیمه شب

نویسنده : سمانه KZ | زمان انتشار : 08 آذر 1399 ساعت 18:52


عبادت و راز و نياز با تنها معبود جهان هستي، آن هم در دل تاريك شب، براي «اهل دل» لذّتي فوق العاده و غير قابل وصف دارد!.

آنان كه توفيق شب زنده ‌داري نصيبشان مي‌شود و قطره‌اي از محبت پروردگار بر مشام جانشان رسيده است، تمام دنيا و آنچه در آن است، در نظرشان كوچك و حقير است. سيّد السّاجدين امام زين العابدين (ع) در مناجات با حضرت حق، عرضه مي‌دارد:

«اي معبود من! كيست كه شيريني محبّتت را چشيده باشد و آنگاه از تو رويگردان گشته و ديگري را به جاي تو مقصد و محبوب خود قرار دهد؟!. و كيست كه با قُرب تو مأنوس گشته باشد و آنگاه آرزوي دل به ديگري بستن و به غير تو پيوستن را به سّر ضمير خويشتن راه دهد؟!». آري هنگام «شب» براي خلوت با «محبوب» و راز و نياز با «معبود» و قرار دادن جان در رهگذر نفحات اهلي و تقرب يافن به پروردگار و عرض نياز عاشقانه به درگاه خدا بهترين فرصت است. رمز موفقيت همه انبياء و اولياء و صالحان و علماء مناجات در دل شب بوده است، اكثر عنايات ربّاني بر انبياء عظام در سحرگاهان روي داده است.


پيامبر گرامي اسلام (ص) در چهل شب، در وادي طور به لقاء پروردگار نائل شد.

آري عاشقان حضرت حق، پيوسته انتظار مي‌كشند كه وقت شب فرا رسد و پرده ظلمت شب بين آنان و ديگران حائل گردد تا خلوتخانه اُنس با حضرت معبود تشكيل دهند. خداوند مهربان به تمامي بندگان خود نظر لطف فراواني دارد تا آنجا كه به بنده خود مي‌گويد: «بنده من! نماز شب بخوان كه آن یازده رکعت است». اما بنده به خدا مي‌گويد: خدایا! خسته‌ام نمی‌توانم نیمه شب یازده رکعت بخوانم. بنده من! دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر را بخوان. اما بنده به خدا مي‌گويد: خدایا! خسته‌ام برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم. بنده من! قبل از خواب این سه رکعت را بخوان. اما بنده به خدا مي‌گويد: خدایا! سه رکعت زیاد است. بنده من! فقط یک رکعت نماز وَتر را بخوان. اما بنده به خدا مي‌گويد: خدایا! امروز خیلی خسته شده‌ام آیا راه دیگری ندارد؟ بنده من! قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان بکن و بگو یا الله. اما بنده به خدا مي‌گويد: خدایا! من در رختخواب هستم و اگر بلند شوم خواب از سرم می‌پرد!. بنده من! همانجا که دراز کشیده‌ای تیمم کن و بگو یا الله. اما بنده به خدا مي‌گويد: خدایا! هوا سرد است و نمی‌توانم دستانم را از زیر پتو بیرون بیاورم. بنده من! در دلت بگو یا الله، ما نماز شب برایت حساب می‌کنیم. اما بنده اعتنای نمی‌کند و می‌خوابد. پس خداوند به ملائكه خود مي‌گويد: ملائکه من، ببینید من اینقدر ساده گرفتم اما بنده من بی‌اعتنا است و خوابیده است. چیزی به اذان صبح نمانده او را بیدار کنید دلم برایش تنگ شده است امشب با من حرف نزده است. خداوند، دو بار او را بیدار کردیم اما باز هم خوابید. ملائکه من، در گوشش بگوید پروردگارت منتظر توست. پروردگارا باز هم بیدار نمی‌شود! اذان صبح را می‌گویند هنگام طلوع آفتاب است. ای بنده بیدار شو نماز صبحت قضا میشود. خورشید از مشرق سر بر می‌آورد خداوند رویش را بر میگرداند و می‌گوید: ای ملائکه من، آیا حق ندارم که با این بنده قهر کنم؟

+

نوشته شده در دوشنبه نوزدهم فروردین ۱۳۹۲ ساعت 19:23 توسط سپیده پوربرجی  |